اشترانکوه: آلپ ایران

 

 

          بعد ظهر  روز 3 / 6/86 بود به دفتر کانون کوهنوردان آزاد سقز رفتیم با خبر شدیم که برنامه صعود به 3 کوه دنا , زردکوه بختیاری و اشترانکوه به اشترانکوه تقلیل پیدا کرده بود. باید خودمون رو آماده می کردیم چون تعریف سختی اشترانکوه رو زیاد شنیده بودیم . چند ماه قبل کوهنورد محبوب سقزی مرحوم عبدالله راشدی در اشترانکوه جان خودش رو از دست داده بود , به همین دلیل این کوه رو بخاطر این عزیز از دست رفته انتخاب کردند .

صبح روز سفر به لرستان که هفتم شهریور ماه بود تمام وسائل و امکانات لازم رو تهیه کردیم و منتظر گذر ساعت بودیم , حس عجیبی داشتیم برای اولین بار به قله های سر به فلک کشیده ی اشترانکوه لرستان می رفتیم . بلا خره  ساعت 11:30 شب شد و همه کوهنوردان در میدان مخابرات (استقلال) جمع شدند . 27 نفر بودیم , همه ی کوهنوردان بجز چند نفر معدود در صعود های قبل با هم همنورد بودیم . بعد از جمع شدن به طرف لرستان حرکت کردیم .

پس از عبور از دیواندره , دهگلان , قروه به همدان رسیدیم ؛ ساعت 7 صبح بود , صبحانه ی مختصری در همدان خوردیم و پس از سوخت گیری اتوبوس به طرف ملایر حرکت کردیم و بعد از ملایر به شهر زیبای بروجرد رسیدیم .

در بروجرد یکی از اعضای هیات کوهنوردی بروجرد به عنوان راهنما به گروه ملحق شد . حرکت خودمون رو به شهرستان دورود ادامه دادیم . در راه مسول هیات کوهنورد ی سقز- جناب آقای شکری در مورد وضعیت اشترانکوه و بلند ترین قله آن یعنی سن بران توضیحات مفصلی دادند ؛ وضعیت پناهگاهها و مسیر صعود و تمام نکاتی که لازم بود از قبل بدونیم حتی وجود راهزن در منطقه .

بلاخره به اشترانکو با شکوه رسیدیم ؛ اشترانکوهی که قله ی صخره ای اش که با برف کمی پوشیده شده بود تمام گروه را به شوق آورده بود .

به  روستای تیون رفتیم در آنجا باید آب کافی رو برای آن روز ذخیره می کردیم چون تا کمپ اول هیچ آبی وجود نداشت .

بعضی از کوهنوردان که می خواهند در زمان کمتری به قله بروند کوله های خودشون را با قاطر های روستا که برای همین کار نگهداری می شدند به کمپ اول یا دوم می برند ؛ اما به نوعی بی پولی مانع ایجاد مزاحمت برای قاطر ها شد .

 حدود 4 ساعت کوهنوردی کردیم و بعد به کمپ اول رسیدیم شب رو باید اونجا می موندیم . چادر ها رو بر پا کردیم , چشمه ی آب زلال و سردی  کنار کمپ بود که خستگی  رو از تنمون بیرون کرد. بعد از استراحت مختصری به گرم کردن و درست کردن غذا مشغول شدیم . طبق عادت قدیمی ما شب قبل از صعود نیمرو می خوریم این بارم مثل همیشه , شب خوبی بود . 2 گروه از تهران و اهواز به اشترانکوه اومده بودند . اون شب تا دیر وقت به رقص و خوندن آواز های محلی مشغول بودیم . همه خسته شدن و برای خوابیدن به چادر هاشون رفتن . ساعت 2 شب تمام گروه وسایل خودشون رو آماده کردند و کوله های حمله ( کوله حمله کوله ی کوچکی است که معمولاً برای حمل تنقلات و مواد ضروری استفاده می شود ) رو آماده کردن و چون شب مهتابی کامل بود احتیاجی به روشن کردن چراغپیشانی نبود ؛ حرکت کردیم با ترس زیاد از سرقت کوله هامون به راهمون ادام دادیم . راهنمای گروه می گفت که در صعود های قبلیش کوله ها رو دفن می کردند , به هر حال راهمون رو ادامه دادیم  .مسیر بین کمپ1 و کمپ2 به راه قاطر کش مشهور بود . هوا کم کم روشن می شد که به سنگ معروف جعفر رسیدیم برای اولین بار حدود 5 دقیقه استراحت کردیم .چون 28 نفر بودیم فاصله ی اولین نفر و آخرین نفر بسیار زیاد بود در استراحت ها ما که آخر صف حرکت می کردیم وقتی به نزدیکی بقیه گروه می رسیدیم 5 دقیقه تمام شده بود , و بازهم به راه ادامه می دادیم بعد , به کل حسنی مرده رسیدیم , اسم جالبی داشت بعد از بحث در مورد اونجا راه افتادیم . ساعت 8 صبح به کمپ دوم رسیدیم این بار 15دقیقه استراحت کردیم . کمپ دوم یا کمپ چال کبود در ذهن تمام کوهنوردها برای همیشه حک می شود منطقه ای که در آنجا اولین چیزی که به ذهنمان می رسید این بود که تنها راهی که می توان رفت راه برگشت است, دیواره های بزرگ و وحشتناک و پرتگاههای مرگبار مو را در بدن سیخ می کرد . مسیر حرکت ما بسیار طولانی و خطرناک بود . مسیر بعدی مسیر سن بران یا در اصل (سم بران ) بود که اسمش نیز حاکی از مسیر دشوار کوه داشت . در قسمت های مرتفع قله هیچکس قادر به نگاه کردن به پایین نبود زیرا که پرتگاه ها بسیار وحشتناک بودند دیواره های عظیم و پرتگاههای  رعب آور.  جایی که جان شادروان راشدی  را گرفته بود باعث بغض برخی از کوهنوردان شده بود ولی این بغض در قله ترکید و تمام گروه رو در سکوت فرو برد . رسیدن به قله ی سن بران در ارتفاع 4150 متری موجی از شادی در چهره ی گروه ایجاد کرده بود . دریاچه گهر همچون نگینی از قله پیدا بود ؛ براستی لذت صعود به سن بران تا آخر عمر در کام تمامی گروه باقی می ماند . بعد از آن به پایین بر گشتیم و به طرف بروجرد راه افتادیم . شام را در شهر بروجرد خوردیم . راهنمای گروه از ما جدا شد و ما هم ساعت 10 شب راهی سقز شدیم . به راستی اشترانکوه همچون آلپ با وقار و استوار است .

                            

               وصف شعری کوچک از اشترانکوه استوار (سایت گروه کوهنوردی کیهان)

 

اشترانکوه گل گل ات نغمه سرایی می کند

                                           سن برانت از غرورش خود ستایی می کند

آب دریای گهر در زیر پایت چون عقیق

                                          هجله ای دارد که از غم ها جدایی میکند

جانپناه تو چه زیبا در کنار برف و یخ

                                         همچو ماه زیبنده باشد دلربایی می کند

در کبودایت شود مست هر که نوشد آب از او

                                          تخت شاهی را رها زان جا گدایی می کند

 

گل گل : نام یکی از قله های اشترانکوه              دریای گهر: دریاچه زیبا در کنار اشترانکوه

سن بران : مرتفع ترین قله ی اشترانکوه                 کبودا : چال کبود در کمپ آخر